وبلاگ :
ياد خدا
يادداشت :
غمزه ي عشق
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سياه و سفيد
پدري دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسيد:فکر مي کني ،تو ميتواني مرا بزني يا من تو را؟
پسر جواب داد:من ميزنم
پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولي باز همان جواب را شنيد
...
پدر با ناراحتي از کنار پسر رد شد
بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد تا شايد جوابي بهتر بشنود.
پسرم من ميزنم يا تو؟
اين بار پسر جواب داد شما ميزني.
پدر گفت چرا دوبار اول اين را نگفتي؟
پسر جواب داد تا وقتي دست شما روي شانه من بود عالم را حريف بودم ولي وقتي دست
از شانه ام کشيدي توانم را با خود بردي . . .
به سلامتيه همه پدرها
پاسخ
خيلي زيبا بود