• وبلاگ : ياد خدا
  • يادداشت : غمزه ي عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پدري دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسيد:فکر مي کني ،تو ميتواني مرا بزني يا من تو را؟

    پسر جواب داد:من ميزنم

    پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولي باز همان جواب را شنيد
    ...
    پدر با ناراحتي از کنار پسر رد شد

    بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد تا شايد جوابي بهتر بشنود.

    پسرم من ميزنم يا تو؟

    اين بار پسر جواب داد شما ميزني.

    پدر گفت چرا دوبار اول اين را نگفتي؟

    پسر جواب داد تا وقتي دست شما روي شانه من بود عالم را حريف بودم ولي وقتي دست

    از شانه ام کشيدي توانم را با خود بردي . . .

    به سلامتيه همه پدرها
    پاسخ

    خيلي زيبا بود
    سلام رامتين جان...ممنون به وبم سرزدي....
    پاسخ

    سلام عزيزم وبت خوب بود بايد سر ميزدم
    سلام ياد خدا....نميخوام دروغي بگم وب قشنگي داري....البته ميدونم واسش زحمت ميکشيا...اما اگه قالبتو عوض کني عالي تر ميشه...موفق باشي
    پاسخ

    مرسي عزيزم حتما عوض ميكنم


    salam

    jaleb bood

    khodet ino gofti ?

    پاسخ

    مرسي عزيزم اوكي