سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.............................................

ای خیال سبز خم،خفته در خماری ات

شد مسیر سرخ عشق مست رهسپاری ات

با شتاب رفته ای،آتشین شهاب من

آنچنان که گم شده است،رد خون جاری ات

دوست داشتم شبی هم رکاب میشدیم

مهلتم ولی نداد خوی تک سواری ات

تا همیشه خانه ات در میان لاله هاست

غبطه میخورم بر این حسرت هم جواری ات

در کنار پنجره،باز گرم گفتگوست

با نگاه خیس من،عکس یادگاری ات

از زبان موجها،قصه ات شنیدنی است

در توان من که نیست،شرح بی قراری ات

از سروده های خویش شرم و در خجالتم

پس کجاست ای عزیز!دستهای یاری ات؟